ایلای منایلای من، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

سفید برفی من

مامان شدم

اصفهان بودیم خونه عمم بخاطر تاخیر در پریود داروهای گرم میخوردم عمم گفت رعنا حامله نیستی گفتم نه میدونم ونیستم برگشتیم فرداش خونه ومامان جون مادربابایی بودیم گفت رعنا حامله ایی گفتم به پیر به پیغمبر نیستم اگه بودم که میگفتم منکه آزمایش داده بودم قبل از رفتن به اصفهان منفی بود پس 1درصد هم احتمال حامله بودن نمیدادم برای همین یه عالمه دواهای گرم میخوردم .....شب که خونه مامان جون برگشتیم به همسری گفتم واسه خنده هم شده یه بی بی چک بزنم تا خیال همه رو راحت کنم ....1دقیقه گذشت خط دوم کمرنگ شد چشمام گرد شد با شوکه ای دستشویی اوموم بیرون فقط بی بی رو نشون همسری دادم گفت یعنی حامله ایی ؟ گفتم نمیدونم برو یکی دیگه بخر دستام میلرزید وقتی برنشت چنتا از ما...
13 خرداد 1394
1